روزها
از حکمت هیچ شبی سر در نیاورده اند
و ماهم ...
اما
بیدار که باشی
شب از سرو کولت که بالا برود
میفهمی یک جای کار زندگیمان لنگ میزند
که این همه آرامش و سکوت و معنی و عرفان و خلاصه خودمان را
بی هیچ قصه ای حتی ، به خواب می کنیم در پی آرامش !!
و راز این تاریکی همیشه ساکت
در خفقان باغچه میمیرد و
زیبای سیاه
قربانی میشود
پیش پای خورشید در افق ...