از لبخند های ما جز چند تصویر محو
چه مانده بود بر قاب زنگار زده ی زندگی ؟
ما به تحمل بی رمقی هم مجبور بودیم
و به دفترهای شعرمان معتاد...
من هیچوقت از مرده نترسیدم
و زندگی می کنم با دیواری که سالهاست کفن به تن کرده و ایستاده!
اما دخترکان تازه از راه رسیده
رد پنجه های ما را از روی این کفن خواهند شست
و تو حوالی غوغای پاییزی کلاغان
دلت می گیرد ، از نوستالوژی چای عصرانه ...
قبل از رفتن
باید عذر خواهی کنم
از گلی که، قد تو هیچ وقت به بوی او نرسید ...
و برای پرنده هایی
که دانه های خشک چشم های تو
در گلوشان گیر کرده
ـــ وبه روی خود هم نمی آورند ـــ
آب بگذارم ...
اشتباه نکن عزیز
این یک «خداحافظی» نیست
فقط «سلامیست» که دیگر نخواهم داد ...
ما فرق زیادی نداشتیم
و نقاط اشتراکمان آنقدر زیاد بود
که شدیم دو قطب همنام آهنربا !!
اعتراف می کنم
من به تو محتاج ، نه...
به دفتر شعرم معتاد بودم .
سلام وسپاس بابت دعوتت
اولا خوش حالم که اینجام و شعر ها و مطالبت رو می خونم.
سوما من کوچیکتر از اونم که نقد بنویسیم فقط نظر میگذارم...
دوما: اولین بار به یلاگت میام نمی خوام جسارت کنم. اما دیدم تو نوشته هات خودت گفتی نقد و نظر رو دوست داری پس:
من با زبان و شعر شما آشنا نیستم پس می تونم فقط راجع همین شعر نظر بدم.
شعرت بندهای خوب زیاد داره اما چون منسجم نشده این به چشم نمیاد. هر پاراگرافی که خودت جدا کردی یه حرف داره که من نخ وصلشون رو پیدا نکردم.
در واقع اگه هر بنند رو جدا بخونی میشه یه طرح شعر و از طرفی اگه بعضی بندها حذف بشن اصلا اتفاقی نمی افته.
مثلا بندی که می گی ..اشتباه نکن عزیز...
خب مخاطب تا وان لحظه حس خداحافظی رو دریافت نکرده و بعد شما حرف می ذاری تو ذهنش. در صورتیکه باید بندهای قبلی زمینه رو برای این بند اماده می کردند و به اصطلاح ضربه می زدند.
و بند نتیجه گیری..ما فرق...هم همین طور. به تنهایی یک شعر اما نقش یک بند اساسی رو در شعر نداره.
بی تعارف بندهای درخشانی در کارت هست که نشون می ده ذهن خلاقی داری. فقط باید بیشتر رو فکر شعرت کار کنی . و همون چیزی رو بگی که تو ذهنت می گذره.
جسارتم رو ببخش.امیدوارم بهترین ها رو از شما بخونم.
ماندگار باشید
ممنون از حضورت سهای عزیز
بعضی چیز ها را فقط بعضی آدم ها درک می کنند .
بعضی کلمات فقط برای بعضی انسان ها مفهوم دارد ...
سلام
خواندم بازم می خوانم... نمی دانم چقدربایدبخوانم تاسیرشوم
همیشه فکر می کردم بوی گل شایدلیاقتم راندارد ولی به این فکرنمی کردم شاید قدمن به بوی گل نمی رسد
همیشه فکرمی کردم بایددرمقابل دیوارمرد ولی فکرنمی کردم برای گذشتن باید دیوارراکفن پوش کرد
همیشه فکرمی کردم خنده هایم دوست داشتنی ترین موجود زمینند که تو نمی شناسی اش ولی فهمیدم این خنده های منند که سوادندارند
همیشه فکر می کردم آرزوهایم خیلی بدبختندکه من نمی توانم خوشبختشان کنم ولی دانستم خودم بدبختم که آرزوهایم نیزبه خاطرمن بدبخت بزرگ شده اند...
معذرت
باید یه چیزی می نوشتم وقتی می خوام چیزی بنویسم هیچ وقت فکرنمی کنم چی بایدبنویسم فقط می نویسم
لذت بردم متشکرم
راستی یادم رفت بگم آپ کردم
باسه شعرسپید تازه شدم
وشمارانیزبراین تازگی دعوت می کنم
تشریف فرماشوید
لحظه هایتان گوارا!
من قول غزلی رو بهت داده بودم ولی نتونستم بزنم یه شعرسپید تقدیم واژه های شاعرانه ات کردم
لحظه هایت روحانی!
سلام سکینه
چطوری؟
که استفاده از مطالب بدون ذکر منبع گناه داره هان!!!!؟؟؟
( شوخی )
از مطلب اخرت خوشم امد مرسی مرسی
عزیز یه سر هم به خانه ی دوستی من بزن
خانه ی دوستی مشتاقانه منتظر حضور گرم شماست
قربانت
محمد نادر
سلامی دوباره
سارای عزیز اگه شعر واقعا دغدغه ات هست و اگر مثل من دنبال ماندگاری هستی...باید بتونی حرفت رو طوری بزنی که خیلی ها باهاش ارتباط برقرار کنن. واقعیت اینه که تم های دنیا انگشت شمارند و دغدغه ای بشر شبیه هم.
اما اگه شخصی می نویسی که هیچ. اونقت کشف های زیبات در حد یک بند می مونه و برای همون یک نفر...
و انوقت بگو من مخاطب چرا باید نظر بدم؟ خب میام می گم خوب بود و خداحافظ.
باز هم میگم اگه شعر دغدغه ات هست باید طوری قلم رو بجوی که درد تمام واژه ها رو به من هم منتقل کنی.
و شک ندارم حالا که بلاگ زدی یعنی دغدغه رو داری. والا برای همون بعضی ها شعرت رو ایمیل می کردی ..ها؟
خودت باش اما شعر هم بمون!
اگه خواستی خصوصی فرض کن این پیام رو.
ماندگار باشی
درود بر سارای مهربان
ممنون از حضور و دعوتت
خواندمت
باید بگویم با دیگر کارهات فرق بزرگی داشت
پیشرفت محسوس و محسوستر بود
بندهایی داشت که واقعن شعر بود و من لذت بردم
مثل:
من هیچوقت از مرده نترسیدم
و زندگی می کنم با دیواری که سالهاست کفن به تن کرده و ایستاده
یا :
از گلی که، قد تو هیچ وقت به بوی او نرسید
و :
اشتباه نکن عزیز
این یک «خداحافظی» نیست
فقط «سلامیست» که دیگر نخواهم داد
که این بند را اگر پایان بندی کارت قرار می دادی به نظر من شعر در ذهن ماندگارتر می شد
اما جسارتن فکری به حال " نوستالوژی" بکنید
احساس می کنم در بافت شعر خوب ننشسته و به چشم می زند
گستاخی مرا ببخش
در کل لذت بردم
آفرین
درود و بدرود دوست خوب من.
سلام .... زبان خوبی دارید اما اطناب و سطرهای موازی آسیب جدی برای شعر شما است
دیوانه کننده بود
سلام سارای گلم
ممنون از اینکه به نامحرمانه سر میزنید
نوشته های شما بسیار زیباست
خصوصا:
باید عذر خواهی کنم
از گلی که، قد تو هیچ وقت به بوی او نرسید ...
و:اشتباه نکن عزیز
این یک «خداحافظی» نیست
فقط «سلامیست» که دیگر نخواهم داد
و باید بگم
منم درد واژه ها را شنیده ام
باز هم ازت ممنونم
ما به تحمل بی رمقی هم مجبور بودیم
سلام
تنها شعری رو که بعد از چند وقت پریشونی تونست آرومم کنه رو خوندم
دیگه نمی تونم چیزی بگم
باور کن گریم گرفته
ممنون
سلام
شعر ی بود با پارا گراف های بسیار زیبا و وزین که متاسفانه در ارتباط باهم برای تشکیل یک ساختار واحد از نظر تناسب و ارتباط معنوی کم می آوردند.
چند شعر اخیر شما رو دقیق خونده ام.متوجه شدم که خیلی با استعداد هستید و نقاط قوت فوق العاده ای دارید.اما به گمانم باید از ویروس این شاعر های به اصطلاح مدرن که تو یه شعر از این شاخه به اون شاخه می پرند و تمام اجزا و عناصر هستی رو می پاشند توی متن شعر پرهیز کنید.تک تک کلمات و جملات و تصاویر باید در یک سیر منطقی و متناسب باهم باشند.به گمانم اگه سپید های مفتون امینی رو بخونید این نظم و تناسبی رو که می گم می بینید.این یه پیشنهاده که فکر کنم به امتحانش بیرزه.
جسارت بود ببخشید .اما چون واقعا در شعر هاتون نکته های تحسین برانگیزی دیدم تشویق شدم به نقد و حیف دیدم که ننویسم.
خوب بود.اما شعر قبلی رو بیشتر دوست داشتم.
سلام عزیزم مرسی از دعوتت
اشتباه نکن عزیز
این یک «خداحافظی» نیست
فقط «سلامیست» که دیگر نخواهم داد ...
لذت بردم
سلام عزیزم.واقعا زیبا بود.اشک تو چشمام جمع شد .خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم.
سلام
سارای خوبم
نقاط قوت ... بهره بردن از عبارات شاعرانه و پرداختن به یک احساس ...مثل
این یک «خداحافظی» نیست
فقط «سلامیست» که دیگر نخواهم داد ...
گلی که، قد تو هیچ وقت به بوی او نرسید ...
...
نکاتی که باید توجه کنی :
پرداختن بیش از اندازه به گونه ای که خواننده ...مبتدی و نا اشنا با شعر تلقی می شود
عزیزم ...کمی از حروف اضافه ...جملات و مفاهیم تکراری ...
کم کن و بر شاعرانگی و ایجاز بیفزا ...
مثل
باید عذر خواهی کنم
و به دفترهای شعرمان معتاد...
...
این کارتان پتانسیل تبدیل به یک شعر فوق العاده را دارد
توصیه میکنم در فواصل زمانی متفاوت که شور شعری فرو نشسته...باز خوانی کنید ...و ان وقت می توانید مثل یک منتقد بی طرف تغییرات لازم را اعمال کنید ...
از شعرت لذت بردم ...
بنویس ...با کشفیات تازه
منتظرم
راستی اون نظر شعر قبلیتم من بودم
نمیدونم مشخصاتمو نوشته بودم یا نه
موفق باشی عزیزم
راستی
گله واسه چی سارا جان ؟!!
...
(ایکون معصومیت )
سلام
بسیار اتفاقی با دنیای شگرف و ناب کلمه هاتان آشنا شدم و البته چه خوشحالم و شکرگزار... سپاس که این همه زیبا می نویسید
سلام
شعر زیبایی بود ابتدا و انتهای شعر به نوعی با هم مرتبطند اما نکته های مختلف در پیکره ی اثر از نظر خیلی ها شعر رو از انسجام دور کرده البته احساس در واژه های و تصاویر شعر جریان داره و ایده های خوبی رو میشه دید پیروز باشی
سلام
شعر های زیبایی می سرایید. ( رعد و برق) را خیلی دروست داشتم و لذت بردم از خواندنش.
سلام
شعر یه طوری شروع شده بود که فک کردم با یه کار کلاسیک روبرو هستم
در اواسط کار هم شعر وزنشو حفظ کرده و شباهت زیادی به شعر نو پیدا کرده بود
و در انتها هم....
خواندم ولی در کل هیچ شباهتی به کارهای پیشینتون نداشت
بازم تشکر به خاطر دعوتت
سلام
من هیچوقت از مرده نترسیدم
و زندگی می کنم با دیواری که سالهاست کفن به تن کرده و ایستاده!
زیبا بود و لذت بخش
با"درد دل یک کارمند" بروزم و منتظر
.
.
.
خوب به نظرم این شعر خیلی خوب بود و چند جمله ی بسیار عالی داشت!
.
به نظر میرسه تصویریست که تداعی کننده لحظه ی پایان یه عشقه!
عشقی که به واسطه ی دخترکان تازه از راه رسیده بوی خیانت میده!
و همچنین به نظر می رسه که در شعر واژگان نمادینی استفاده شده که عمومیتی ندارن و فقط مخاطب خاص متوجه اش میشه!!
.
در کل خیلی لذت بردم! مخصوصا از این یک خداحافظی نیست . . .
.
ممنون
.
.
.
درود فضای شاعرانه خوبی ایجاد کرده اید با این سروده آفرین -زنده باشید
سلام
ممنون که دعوت کردی
برمیگردم
اشتباه نکن عزیز
این یک «خداحافظی» نیست
فقط «سلامیست» که دیگر نخواهم داد ...
بی تعرف زیبا و دلنشین بود
سلام
شعر نسبتا خوبی بود
سر این دو راهی حرفی نمی زنم تا خودتون مسیرتون رو انتخاب کنید.
شما راه افتادید به عبور از فراز و نشیب هزار توی شعر
براتون آرزوی موفقیت می کنم
موفق باشید
سلام. چقدر نزدیکه این نوشته هات به من دختر چقدر نزدیکه!
به روزم و منتظر قدم هایت...
از بچه های به دنیا نیامده
اعتراف نگیر که پدر را بیشتر دوست می دارند
یا مادری که با موجودی
منقرض شده خوابید !
سلام
دعوتید به : صبحانه . ظهرانه . شام
غزلی دیگر ...
منتظرم
سلام
با پرندههای میدان مولوی به روزم
نقدتان را سپاس
شعرت را خواندم پیشرفت خوبی داشتی وزیبا بود
درود برسارای عزیز
با شعری به روزم
و مشتاقانه منتظر
با احترام دعوتید
درود و بدرود.
دعوتی به یک جرعه ............
خدایم نگهدارت.............................
8888___88888888___8888_
___888888_8888888888_888888___
___888888888888888888888888___
___888888888888888888888888__
____8888888888888888888888__
_____88888888888888888888__
_______8888888888888888___
_________888888888888____
______________**___________
____####______**______####_
___#######____**____#######
____#######___**___#######_
______######__**__######__
*•. .•*..*•. .•*..*•. .•* *•. .•*..*•. .•*.*•
عیدبرهمه دوستان به خصوص شما مهربان مبارک باد!
سلام
من اومدم اما هرچی نظر گذاشتم نیومد. نوشته بودم شعر قبلی ت رو خیلی دوست داشتم و به نظرم از این یکی قوی تر اومد.
و اینکه زیاد اهل حرافی نیستم مگه بدونم چیزی خراب می شه یا درست!!!
تعطیلات خوش بگذره و
ماندگار باشی
سلام سارا
من این شعرتو همون موقعی که دعوتم کردی خوندم - نمی دونم چرا نظر ندادم - به هر حال شرمنده ام عزیز
از شعرت لذت بردم مثل همیشه - خودت میدونی برای من فقط احساسی که از خوندن شعر به درونم میریزه اهمیت داره با فنون و تکنیکها بیگانه ام
تنها موردی که باعث حسرتم شد این بود که بند
...اشتباه نکن عزیز
رو چرا در انتهای سروده ت نیاوردی ؟!
ضمنا زیباترین بند هم همون بند اشتباه نکن عزیز بود
همچنان از خوندنت لذت میبرم و بی وفا هم ...؟!
این یکی خیلی خوب بود!ازدیواری که مرده وکفن پوش شده خیلی خوشم اومد!وقسمت آخرکه درشت تر نوشتی!!
عالی بود سکینه!
ممنون ساجده عزیز
همکلاسی روزهای دور ...