انگار
تا آسمان چشمهایم را بارانی نکنی
دستبردار این دل ابری نیستی ...!
اما مطمئن باش
این بار
حتی اگر
سیل هم بیاید
به پاهایم می گویم
راه خانه ات را گم کرده ام ...!
بیا
ولی نه به این خاطر که من دلتنگم
نه بخاطر جای خالی تصویر دو نفره مان
روی شیشه ی پنجره !
اینبار برای تسکین بی قراری
آن چیزی که
در سینه ات می تپد بیا.
سلام. از شعرهاتون لذت بردم. اگه یه سر به من هم بزنید خوشحال خواهم شد.
سلام دوست عزیز
من این روزها کمتر وقت میکنم ولی به زودی به روز میشم
مثل همیشه شعرهای خوندنی و زیبایی نوشته ای
البته شعر دومیت تصاویر زیباتری رو ترسیم میکنه و شعر زیباتری بود
پیروز باشی
سلام دوست عزیز
من این روزها کمتر وقت میکنم ولی به زودی به روز میشم
مثل همیشه شعرهای خوندنی و زیبایی نوشته ای
البته شعر دومیت تصاویر زیباتری رو ترسیم میکنه و شعر زیباتری بود
پیروز باشی
ناز نگاه شرقی ات نشسته در سینه من
تویی همان حادثه خجسته در سینه من
الهه شرقی من بانوی پر غرور شب
قلب تمام کهکشان شکسته در سینه من
سمیر
.............................................
سلام آبجی سارا
زیباست
کوتاه و پر معنی
یعنی همون چیزی که امروز از شعر نو انتظار میره
راستی اون دوبیتی هم همین الان متولد شد
تقدیم به آبجی سارای گلم
موفق باشی و عاشق
یا حق
لطفا کامنت پیشین که شماره تلفن دارد خصوصی بماند و یادت باشد به تو اعتماد کرده ام دوست خوبم
سلام سارا .
قشنگ بود .
اینبار برای تسکین بی قراری
آن چیزی که
در سینه ات می تپد بیا .
سلام
نمازوروزه ات قبول
"انگار
تا آسمان چشمهایم رابارانی نکنی
دست برداردل ابری ام نیستی..."
عال بود به دلم چسبید
شعردومت هم خوب بود
بدون اقراروقتی مهمان وبلاگتان می شوم
آن حسی که باید برای شعرگفتن داشت را
پیدا می کنم ازواژه های مهربانت متشکرم
واژه هایت زنده!
سلام گرامی.
بسیار زیبا بود. خیلی وقت بود روزمرگی های بسیار مرا از بازدید وبلاگ دوستانم غافل ساخته بود. باز اینجا آمدم و حس های خوب در من زده شد. گرچه کمی از لابلای کلماتت بوی ناامیدی می آمد...
بروزم با ؛شفت بیداری؛
یا علی
بسیار زیبا بود .
ممنونم از حضورت .
سلام .
با دو شعر منتظر حضورت هستم .
سلام دوست
پیش از اینها آمدم اما نمی دانم چرا وبلاگت باز نمیشد!
خداکند که سیل نیاید
زیبا بود
برقرار باشید
سلام.با شعری تازه به روزم و منتظر نقد و نظر شما
با احترام:
رضا یوسف زاده تهرانی
سلام
توقعمان از اسم وبلاگتان چیز دیگری بود چیزی شبیه ژوسته دل ولی وقتی انگار توقعمان به ما دروغ گفته بود، اینجا حرفی از رنگ نبود هر چه بود از دل بود و از مهر خوبان...
این بار اگر سیل هم بیاید راه خانه ات را گم نخواهم نکرد...
موفق باشی
یا حق.
سلام . با غزلی تازه به روزم.
سلام
روز بخیر
زیبا بودند و اولی بیشتر!
خوشحال می شم از بلاگ منم دیدن کنید !
تا بعد
بدرود